مدارا و محبت در سیره امام حسن(ع)
مدارا و محبت در سیره امام حسن(ع)
عصام بن مصطلق گفته: وارد مدینه شدم، چشمم به حسن بن علی افتاد، به خاطر کینه ای که از پدرش داشتم، حسد در دلم شعله کشید، به او گفتم: تو پسر علی بن ابی طالبی؟ جواب داد: آری. من تا می توانستم به او و پدرش بد و بیراه گفتم. او مهربانانه نگاه محبت آمیزی به من کرد و به من گفت: راحت باش، برای تو و خودم، از خداوند درخواست آمرزش می کنم. اگر از ما کمک بخواهی، کمکت می کنیم. و اگر یاری بطلبی، بهره مندت می سازیم. و اگر از ما درخواست راهنمایی کنی، راهنمایی ات می کنیم. عصام می گوید: به خاطر ناسزاگویی که به ایشان کرده بودم، پشیمان شدم.
مدارا، شرط امامت و پیشوایی
در این آیه اشاره به سه قسمت از وظائف رهبران و مبلغان به صورت خطاب به پیامبر ص- شده، در آغاز می گوید: «در طرز رفتار با مردم سختگیر مباش و با آنها مدارا کن، عذرشان را بپذیر، و بیش از آنچه قدرت دارند از آنها مخواه» (خُذِ الْعَفْوَ).
"عفو" گاهی به معنی مقدار اضافی چیزی آمده، و گاهی به معنی حد وسط و میانه، و گاه به معنی قبول عذر خطاکار و بخشیدن او، و گاه به معنی آسان گرفتن کارها.
قرائن آیات نشان می دهد که آیه فوق ارتباط با مسائل مالی و گرفتن مقدار اضافی از اموال مردم که بعضی از مفسران گفته اند ندارد، بلکه مفهوم مناسب، همان "آسان گرفتن" و "گذشت" و "انتخاب حد وسط و میانه" است.
بدیهی است اگر رهبر و مبلغ، شخص سختگیری باشد به زودی جمعیت از اطراف او پراکنده می شوند، و نفوذ خود را در قلوب از دست خواهد داد، همانطور که قرآن مجید می گوید: «وَ لَوْ کنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک:
اگر سختگیر و بد اخلاق و سنگدل بودی به طور مسلم از گرد تو پراکنده می شدند».
سپس دومین دستور را به این صورت می دهد: «مردم را به کارهای نیک و آنچه را عقل و خرد، شایسته می شناسد و خداوند آن را نیک معرفی کرده، دستور ده» (وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ).
اشاره به اینکه ترک سختگیری مفهومش مجامله کاری نیست، بلکه باید رهبران و مبلغان همه حقایق را بگویند و مردم را به سوی حق دعوت کنند و چیزی را فروگذار ننمایند.
در مرحله سوم دستور به تحمل و بردباری در برابر جاهلان داده می گوید:
«از جاهلان روی برگردان و با آنها ستیزه مکن» (وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ).
رهبران و مبلغان در مسیر خود با افراد متعصب، لجوج، جاهل و بیخبر، و افرادی که سطح فکر و اخلاق آنها بسیار پائین است، روبرو می شوند، از آنها دشنام می شنوند، هدف تهمتشان قرار می گیرند، سنگ در راهشان می افکنند.
راه پیروزی بر این مشکل گلاویز شدن با جاهلان نیست، بلکه بهترین راه تحمل و حوصله، نادیده گرفتن و نشنیده گرفتن اینگونه کارها است، و تجربه نشان می دهد برای بیدار ساختن جاهلان و خاموش کردن آتش خشم و حسد و تعصبشان، این بهترین راه است.